ســـلام مــن بــه مـحـرم، مـحـرم گــــل زهــرا
بـه لطـمه هـای ملائـک بـه مــاتـم گــل زهـرا
سـلام مـن بـه مـحـرم بـه تشنـگی عـجـیـبـش
بـه بـوی سیـب زمـینِ غـم و حـسین غریـبش
سلام من بـه محـرم بـه غصـه و غــم مـهـدی
به چشم کاسه ی خون وبه شال ماتم مـهـدی
سـلام من بــه مـحـرم بـه کـربـلا و جـلالــش
به لحظه های پـرازحزن غرق درد و ملامش
سـلام مـن بـه مـحـرم بـه حـال خستـه زیـنـب
بـه بــی نـهــایــت داغ دل شـکــستــه زیـنـب
سلام من به محرم به دست ومشک ابوالفضل
بـه نـا امیـدی سقـا بـه سـوز اشـک ابوالفضل
سـلام مـن بـه مـحـرم بـه قــد و قـا مـت اکـبـر
بـه کـام خـشک اذان گـوی زیـر نـیزه و خنجر
سلام من به محرم به دسـت و بـا زوی قـاسم
به شوق شهد شهادت حنـای گـیـسـوی قـاسم
سـلام مـن بـه مـحـرم بـه گـاهـواره ی اصـغـر
به اشک خجلت شاه و گـلـوی پـاره ی اصـغـر
سـلام مـن بـه مـحـرم به اضـطـراب سـکـیـنـه
بـه آن مـلـیـکـه، کـه رویش ندیده چشم مدینه
سـلام مـن بـه مـحـرم بـه عـا شـقـی زهـیـرش
بـه بـاز گـشـتـن حُر و عروج خـتـم به خیرش
خدايا...
به تو پناه مى برم از اينكه در آراستن صورتم چنان مشغول شوم كه از اصلاح سيرت خود باز بمانم
خدايا...
سيرت را تو مى بينى, صورت را ديگران, شرم دارم از اينكه محبوب ديگران باشم و منفور تو.
پس خدايا...
خوش سيرت و خوش اخلاقم كن كه اول محبوب تو باشم بعد بندگانت.
حـال خـوب یـعـنـی:
ایـنـجـا ایـران است بـه افـق مـحرم نـزدیـک مـیـشویم...
بـو کـن
بـوی بـغـض
بـوی پـیـراهـن مـشـکـی
بـوی فــریــاد یـا حـسیـن
ربنا آتنا کـربلا، واجعل مماتی فی الـعـاشورا، روحی لک الفدا یا مــولا
کـم کـم شـمارش روز هـا بـه اتـمـام مـیـرسـد...
دیـگـر نـزدیــک است
فـــــریاد بـزنـیـم:
ای اهـل حرم مــیـر و علـمدار نـیامد، سقای حسیـن سیـد و سالار نـیامد.،