وحشتناک ترين لحظه ى زندگى، لحظه ايست که انسان رادر سرازيرى قبرميگذارند..
شخصى نزدامام صادق(ع) رفت و گفت من از ان لحظه بسيارميترسم، چه کنم؟
امام صادق(ع) فرمودند:زيارت عاشورا را زياد بخوان.
آن مرد گفت چگونه با خواندن زيارت عاشورا از خوف آن لحظه در امان باشم؟
امام صادق فرمود: مگر در پايان زیارت عاشورا نمى خوانيد اللهم ارزقنى شفاعة الحسين يوم الورود؟
یعنی خدايا شفاعت حسين(ع) را هنگام ورود به قبر روزى من کن.
زيارت عاشورا بخوانيد تا امام حسين(ع) در آن لحظه به فريادتان برسد.
☆خواندنی
روزی دو نفر، یکى شيعه و دیگرى سنى، در خانه اى با هم زندگی مى کردند.
یک روز برادر سنى به سفر رفت و در راه بود که برادر شيعه زنگ زد به او و گفت: "سریع برگرد خونه که کار بسیار بسیار واجبى دارم".
سنى گفت: "الان تو راهم نمى شه".
شيعه اصرار کرد و سنى باز قبول نمی کرد.
آخر آنقدر اصرار کرد که سنى قبول کرد که برگردد.
وقتی برگشت گفت: "کار مهمت چى بود؟"
شيعه گفت: "هيچى؛ فقط خواستم بگم دوستت دارم، و تو دوست منى. همین"
سنى عصبانی شد و گفت: "فلان فلان شده مگه مرض دارى این همه راه منو کشوندى که همینو بگى؟ مگه آزار داری؟
شيعه گفت: "این همون حرفیست که شما در مورد پیغمبر می زنيد. میگویيد پیامبر صلی الله علیه و آله این همه مردمو معطل کرده، وقتی به غدیر خم می رسه دستور توقف می ده، می گه اونایی که جلو افتادن بگين برگردند و صبر می کنیم اونایی که نرسیدن برسن. می گن آنقدر هوا گرم بوده که مردم زير شکم شتر پناه می بردند و عبا روی سرشون می انداختند. تعدادشون ۱۲۰هزار نفر بوده. آن وقت پیغمبر این همه آدم رو معطل کنه بگه على علیه السلام فقط دوست منه؟!!!
"الهــــی"
بـوی ِ نـاب ِ "بهشـت" می دهـد همـۀ "نام هــای" ِ قشـنگ ِ"تــو"
می گذارمـــشان روی ِ زخــم های ِ "د ِ لَ م". . . . .
گفــــته بــــودی "اَلجَبّــــار"
یعنــــی کســـی کـــه "جُــــبران مــی کنـــد" همـۀ
شکستگـــــی هـــایِ "د ِ لَ ت" را
گفـــــته بـــودی "اَلمُصَـوِّر"
یعنــــی کســـی کــه از "نُــــو مـــی ســــازد"
همـــۀ آنـــچه را "ویـران" شـــده اســـت درون ِ "د ِ لَ ت"
گفــــته بــــودی "الشّــــافــــی"
یعنــــی کســــی کـــه "شِــــفا" مـــی دهــد تمـــام ِ
"زخــــم هــــایِ عمــــیق" و "نـــا عــــلاج" را. . . .
هــــوای ِ "دلـم" ســـبک مــی شـــود بــا زمـــزمـۀ نـــام هـــایِ زیـــبایـــت
نَفــــــَس مـــــی کِشَــــم در هـــوایِ "مــــهـربــانــــی هـایِ نـــابـــت"
"الهـــــی". . . .